سرويس ايران جوان آنلاين: وضعیت بافتهای فرسوده در استانها و شهرستانها اصلاً خوب نیست و حالا پس از گذشت چند سال از شروع بازسازیها، روند نوسازی این بافتها بخصوص در شهرها نه تنها به نتیجه نرسیده بلکه نگرانیهایی را هم بهوجود آورده است. با استناد به آمار ارائه شده، تاکنون حدود ۷۶ هزار هکتار بافت فرسوده شناسایی شده است. تا پیش از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید بر اساس آنچه از سوی معاونان وزیر دولت قبل اعلام میشد در فاصله سالهای ۸۴ تا ۹۲ حدود ۹ هزار هکتار از بافتهای فرسوده نوسازی و بازسازی شد. در دولتهای نهم و دهم از روش پرداخت تسهیلات به مالکان و همچنین ودیعه مسکن برای پیشبرد اهداف این بخش استفاده شد. طرحی که در آن زمان (اسفند ۱۳۹۱) باعث شد معاون وزیر راه و شهرسازی وقت از نوسازی ۹ هزار هکتار بافت فرسوده شهری و روستایی در طول هفت سال خبر داده و البته ایشان هم میزان نوسازی بافتهای فرسوده کشور در دولت قبلتر یعنی پیش از سال ۸۴ را فقط ۹۰۰ هکتار اعلام کرد. از حرفهای مسئولان چنین استنباط میشود که بافتهای فرسوده به مناطقی جهت ارائه آمار و ارقام و تخریب دولتهای قبلتر توسط دولتهای روی کار تبدیل شدهاند و بس.
البته هر وقت دولتها در مخمصه کم کاری گیر میکنند، پای شهروندان را به موضوع باز میکنند و با ارائه طرحهایی که بخشی از آن به شهروندان مربوط میشود، به نوعی خیال خود را راحت و توپ را به زمین کسانی میاندازند که اصلاً جزو بازی نیستند.
در اواسط دولت یازدهم بود که وزیر راه و شهرسازی وقت گفته بود نوسازی بافتهای فرسوده باید «شهروند محور» شود و معاون وی در شرکت عمران و بهسازی بافتهای فرسوده شهری نیز بر این باور بود که باید دخالت دولت در نوسازی بافتهای فرسوده متوقف شود.
در حال حاضر بافت فرسوده به عنوان بافتی که احتمال وقوع آسیب در آن بیشتر از حد قابل قبول است را با شاخصهای ناپایداری، نفوذناپذیری و ریزدانگی مشخص میکنند. عوامل زیادی از قبیل: مسائل مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و مهندسی در شکل گیری این مناطق تأثیرگذار هستند. درگیری و پیچیدگی عوامل مؤثر در ایجاد و توسعه این مناطق نحوه برخورد و کنترل آن را به مراتب دشوار کرده است زیرا برخورد با مسائل انسانی در هر حال مشکل و همراه با اتفاقات پیش بینی نشده خواهد بود و در اینگونه مسائل به دلیل درهم تنیدگی مسائل انسانی و مهندسی هر حرکت نسنجیدهای باعث بدتر شدن موضوع خواهد بود و شرایطی را ایجاد میکند که در آن برگشت به حالت اولیه مستلزم صرف وقت و هزینه بسیار است.
بر همین اساس نگاه مسئولانه به بافت فرسوده و اعمال جدیدترین راه کارها و روشهای علمی نوسازی همواره باید به همراه اصول شناخته شده علم سیاست باشد به نحویکه علم سیاست زمینه ساز برنامه ریزیهای میان مدت و بلندمدت شده و همزمان با هر راهکار علمی و اصولی زمینه ساز پذیرش افکار عمومی شود. هرگونه تلاشی در جهت ایجاد مدلی اصولی بدون رعایت مسائل سیاسی داخلی و خارجی ممکن است به برعکس بیان شدن اقدامات و فهم ناقص یا حتی معکوس عوام منجر شده و موجب تنش شود لذا برنامه ریزی مدون سیاسی از الزامات فراموش شده بافت فرسوده در راه نوسازی است. چراکه مقوله ساختمان، معماری و شهرسازی هم همواره متأثر از فرهنگ و خط فکر مردم آن جامعه بوده و به پیروی از مابقی سنن قدیم در حال تغییر و تحول است. فرهنگ مردم با ساختمانسازی و محل سکونت آنان در تعامل بوده و با تغییر هریک دیگری دچار تغییر خواهد شد. با تغییر شرایط زندگی و مهاجرت روستاییان به شهرها و به مناسبت تزویج فرهنگهای زندگی روستایی و شهری مناطقی در شهرها شکلگرفتهاند که در ابتدا برای رفع احتیاجات آنی و زودگذر بودهاند لیکن به دلیل بروز خیل مشکلات حالت دائم به خود گرفتهاند و بافتهای فرسوده از جمله این مناطق میباشند. با توجه به فرهنگ رایج مردم ساکن در مناطق مذکور نوعی از زندگی که مابین زندگی شهری و روستایی است سبک زندگی روستایی در داخل بافت شهری را میطلبد و از همین جا مشکلات بسیار زیادی سرچشمه میگیرند زیرا محیط و شرایط محل اقامت در شهر و روستا بسیار متفاوت است. در این دو راهی، بعضاً دولتها به تدوین نقشههای جامع دست میبرند و گاهی هم سعی در حفظ بافت موجود به همراه فرهنگ مردم ساکن در آن دارند و ما حصل این دوگانگی قابل پیشبینی معجونی میشود که اکنون با آن به عنوان مشکلات و معضلات بافت فرسوده مواجه هستیم.